نتایج جستجو برای عبارت :

دلم هم یک سرزمین جداست.

یه چند روزیه که کلا از لحاظ روحی آشفته بودم و دلیلش؟ دلیلش مشخص نبود ، شاید هم مشخص بود ولی دلیل اصلی این غم نبود . دیشب فهمیدم دلیلش چیه و حداقلش این بود که به خودم گفتم میدونی که میگذره؟ پس بابد صبر کنی ؛ راه حل خاص دیگه ای وجود نداره دختر . امروز هم مامان فهمید ناراحتم ، چه طور؟ از قیافه م ، از سکوتم ولی مامان دلیل این بی ثباتی که ممکنه حتی فراتر از این هورمون های مسخره رفته باشه رو نمیدونه . منم نمیدونم .
* بهش میگن pms ولی من میگم درسته پیش از وا
 خب تا تو مذهب رو تو چی ببینی ...- نمی دونم ... خوب عین اونا که خیلی مذهبی هستن دیگه ... زیادی نماز می خونن ... و کارای سخت سخت می کنن ...- چه جوری برات بگم؟ آراد نماز می خونه ... روزه می گیره ... و خیلی کارای دیگه ... ولی عقایدش بسته نیست ...- یعنی چه؟- یعنی خودشو درست می کنه ولی کاری با بقیه نداره ...- بازم نفهمیدم ...- ا ویولت! یعنی دوستاش اصولا پسرای خیلی بازی هستن ... حتی چندین بار توی مهمونیاشون که رفته بعد با خنده گفته چه وضعیتی داشته! اما آراد فقط اعمال خودش ر
در سالهای قبل به دفعات بازیگرانی که حتی به طور سطحی هم از دین شناختی ندارند . به خود زحمت داده و به مقدسات دینی که بر پایه علم الهی  ونبوی است تعرض  کرده اند.حساب آنان جداست . اما گله از  مسئولانی است که این هنجار شکنی را تحمل می کنند.
در ابتدا چرا باید به این بازیگران میدان داد. بازیگر قحطی اومده
این که بابابزرگم تو دوران جوونیش کلی کراش داشته بحثش جداست !( هنوزم داره البته)
و اینم که اسم ، قشنگاشو گذاشته رو دختراش یک حرکت انتحاری و انحصاری که فقط از عهده خودش برمیاد ولا غیر!!
آخه آسیه سلطان؟؟؟؟
جدا از ابهت اسم که هیچ از ارزش های خالم کم نمیکنه ، باعث نمیشه ما اسمش علامت اختصاری نکنیم!
خاله آسی وی لاو یو :))
ای مظهر ابهت همیشه الگوی منی!
خصوصا در امر خطیر خواهر شوهری سلطانم!
زندگی زیباست واگر با قوانین و رازهای آن آشنا شوی چشمانت بروی همه زیباییها گشوده خواهد شد...
 
زندگی یک آرزوی دور نیست..
زندگی یک جستجوی کور نیست...
زیستن در پیله ی پروانه چیست؟
زندگی کن‌،زندگی افسانه نیست...
گوش کن‌دریا صدایت میزند..
هر چه ناپیدا ،صدایت می زند...
پیله ی پروانه از دنیا جداست..
زندگی یک مقصد بی انتهاست...
هیچ جایی انتهای راه نیست..!
این‌تمامش ماجرای زندگیست...
چند روزی بیش تا نوروز نیست       من ندانم راز این نوروز چیست
از همان دوران دور کودکی             حال من تا این کنون بازم یکیست
کل سال آیا نبودم دلخوشی            علتش را نیک باید بنگریست
خنده و شادی به روی مادرم           باید آرم صدر علت های لیست
شادی اش ما را به شادی می کشاند        گویی ما را داده اند صد نمره بیست
گرچه اینک جسم او از ما جداست         روحش اما می کند هر لحظه زیست
بهر من بود او پدر هم مادرم                 برتر از مهرش بگو جانم که کیست
ر
قلب مهدی درفشارکربلاست/چونکه ناظراز برای نینواست/پیش چشمش بازغوغامیشود/جاری درقتلگاه خون خداست/یک یک یاران شهادت پیشه اند/هرکدامش یک شهید سر جداست/اکبروقاسم به میدان رفته اند/خون آنهاجاری عشق وولاست/اصغرشیرین زبان لب تشنه است/حرمله تیرش بسوی اورهاست/حضرت سقاکنار علقمه است/دست عباسش جدادرآن فضاست/روی تل زینبیه پرخروش/عمه زینب شاهدبر ماجراست/سربریدن جان زینب را گرفت/راس خونین برفراز نیزه هاست/خیمه آل عباآتش گرفت/حضرت سجاد هم غرق عزاست/یا
باگریه میگویم سخن ازداستان کربلا/اینک گرفته رنگ خون چون آسمان کربلا/یک کاروانی آمده از شهرپیغمبربه آن/آیدحسین تشنه لب بایاوران کربلا/حب علی وفاطمه برتارک ایمانشان/شرط ولایت محوری برعاشقان کربلا/وقت نبرد دشمنان باآل پیغمبررسید/ننگ است بهرکوفیان حمله به جان کربلا/سرها به نیزه میشود حتی حسین بن علی/شیعه به دنیامفتخر بهرامان کربلا/اندرکنارعلقمه دستان عباسش جداست/این گریه های پرصدا آتشفشان کربلا/برروی تلی زینبش دارد تماشامیکند/سخت است یار
بابای من خیلی مخالفن، کلا دنیامون خیلی جداست از هم، فعالیت هام، رشته م، علاقه مندی هام، چیزایی که میخونم، چیزایی که می‌بینم فرق داره با سلیقه بابا و خیلی وقت ها مورد نقد و طعنه قرار گرفتم!
امشب داشتم فکر می‌کردم که چقدر عجیب این پدری که انقدر با من مخالفن چرا سر ازدواجم انقدر روال و موافق و راضی برخورد کردن؟ 
خیلی چیزا بود توی این ازدواج که حتی وجود یه دونه ش از نگاهِ بابا میتونست یه جوابِ "نه" ی سفت و سخت باشه...
 
خلاصه اینکه می‌گن ازدواج خی
حضرت امام خمینی(ره) 
ما سازش را از هر کس و به هر شکلی باشد نخواهیم پذیرفت چون ملت نخواهد پذیرفت. در مذاکرات خود با این اشخاص مطالب خود را قاطعانه بیان کرده ایم، هر کس قبول کند، با ماست، والا از ما جداست
 
صحیفه نور ، جلد ۲ ، صفحه ۲۶۴
مصاحبه امام خمینی(ره) با رادیو و تلویزیون لوکزامبورگ 
مورخ: ۱۳۵۷/۰۸/۱۱
تو کلاس رانندگی مون ۹۰ درصد بچه کنکوری هایی بودن که از سر جلسه کنکور یه سره رفتن آموزشگاه برای اخذ گواهی نامه!
 یه دوقلوی آقا هم داشتیم. یکیشون جلسات اخر با یکی از دخترهای کلاسمون شماره رد و بدل کردن و دوست شدن :))
و خب من هنوز برام سواله وقتی ردیف خانوم ها و آقایون جداست، اینا کی وقت کردن از هم خوششون بیاد؟ شاید آقاهه پشت سرش چشم داشته؟بعد این دختره از کجا فهمیده این قل رو ترجیح میده با اون قُل؟ نکنه اشتباهی شماره اون یکی رو گرفته باشه؟ نکنه او
خرداد مجبور شدم پنج بار توضیحات ثابتی‌ـو به پنج گروه بدم. معاشرت‌ها بد نبود، ولی چیزی که هنوز و تا امروز وجود داره عدم قطعیته. یکی از مواجهه‌های نسبتاً عادی در اینجا، ایجاد یه فضایی هست که نامشخصه، نمیشه قطعی گقت که سودی عائد طرفی از ماجرا میشه امّا توصیف صحیح این برزخ می تونه "disgusting" باشه. پلشت. در حالی که دیروز جراحی لثه کردم و امروز ساعت دوازده و نیم با OA قرار داشتم، برای ناهار سوپ نیمه‌آماده درست کردم و به هم‌اتاقیِ جدیدم، مستند و فوتو
کتاب رمان ملت عشق؛ عمدهٔ داستان دربارهٔ احوالات و ارتباط شمس و مولوی است و کم‌ترین بخش‌های کتاب از زبان این دو شخصیت، روایت شده‌است و سعی شده تا از نگاه و زاویه‌های گوناگون که همان شخصیت‌های دیگر داستان هستند به این دو نفر، پرداخته شود. نویسنده در این کتاب، سعی کرده به موازات هم دو داستان و در حقیقت زندگی شخصیت‌های دو دورهٔ زمانی را پیش ببرد.
دورهٔ اول در حدود ۶۳۹ تا ۶۴۵ قمری و دورهٔ دوم عصر حاضر می‌باشد. از ویژگی‌های جالب کتاب این است ک
#میفرماد:ملت عشق از همه دین‌ها جداستعاشقان را ملت و مذهب خداست.با این که شاید کلیات داستان شمس و مولانا رو بدونید و حتی خیلی از جزئیاتی که توی داستان اتفاق می‌افته رو قبلا به صورت حکایاتی جدا از هم شنیده باشید اما باز هم داستانی پرکشش و جذاب پیش روی شماست. اطلاعات یه نویسنده فرانسوی از عرفان اسلامی و از تاریخ اسلام متعجب‌کننده‌ست. حتما توصیه می‌کنم که #ملت_عشق رو بخونید. اما توصیه نمی‌کنم که درهای فکر و دلتون رو به روش باز کنید چون فهم ای
فکر میکنم خوشبختم...
فکر‌ میکنم...اگر تو بودی خوشبخت‌تر هم میشدم.عشق ما بی‌مثال بود.ما دست همدیگر را در بدترین شرایط رها نکردیم.جنس عشق ما مثل لیلی و مجنون،افسانه ای نبود.ما دیوانه نبودیم اما دیوانه‌وار همدیگر را دوست داشتیم.میخواستیم تا تهش با هم بمانیم میخواستیم آخرین مرحله سخت امتحان زندگیمان را هم پشت سر بگذاریم اما دنیا زورش بیشتر بود.زورش بدجور به ما چربید...
پای رفتنم که میان آمد،چشمهایم را بوسیدی و دستم را به دست سرنوشت دادی.دلیل ره
سلام میخوایم یه آزمون آزمایشی توی Gym سایت codeforces برگزار کنیم که به زودی اطلاعاتش به دستتون میرسه فایل سوالات جداست و فارسیه از این بابت خیالتون راحت باشه. آزمون 180 دقیقه است و شامل 9تا سابتسکه که 8تاش 11 نمره اس و یکیش هم 12 نمره ای. (دقیقا مث آزمون های مرحله 3 سال های اخیر) اطلاعات دقیق تر رو در اختیارتون میزاریم آزمون رو که بزاریم 2 یا 3 روز بعدش راه سوالات تو همینجا گذاشته میشه احتمالا باید آزمون رو به صورت virtual بدید و بعدش بیاید و جوابارو ببینید و
سلامی دوباره به همراهان عزیزم. امیدوارم احوالتون خوب و دلتون شاد باشه.این پست با احترام تقدیم همگی شما همراهان و  عزیزانی که پست قبل رو مطالعه کردند و به دنبال راهکار برای رفع کولیک هستند.
❇️ مادر بعد از شیر خوردن و بین شیردادن باید به دفعات،نوزاد را بغل کند تا هوایی که وارد معده او شده با آروغ زدن خارج گردد.
❇️ بعضی از مواقع هوا در معده نیست و در روده هاست، بنابراین مالش دادن شکم و خم کردن پاها نوزاد روی شکم او کمک خواهد کرد و سبب جابچایی گا
سلامی دوباره به همراهان عزیزم. امیدوارم احوالتون خوب و دلتون شاد باشه.این پست با احترام تقدیم همگی شما همراهان و  عزیزانی که پست قبل رو مطالعه کردند و به دنبال راهکار برای رفع کولیک هستند.
❇️ مادر بعد از شیر خوردن و بین شیردادن باید به دفعات،نوزاد را بغل کند تا هوایی که وارد معده او شده با آروغ زدن خارج گردد.
❇️ بعضی از مواقع هوا در معده نیست و در روده هاست، بنابراین مالش دادن شکم و خم کردن پاها نوزاد روی شکم او کمک خواهد کرد و سبب جابچایی گا
می‌روم سرکار و حقوق بخور و نمیرم را در سیصدُپنجاهُ اندی روز سال جمع می‌کنم ، تا چند روز از سال را بروم و کشورهای مورد علاقه‌ام را ببینم ، و به درک که پول ما ارزشی ندارد و عوارض خروج از کشور هر دفعه دوبرابر دفعه‌ی قبلو این صحبتا ، من سیصدُپنجاهُ اندی روزِ سال را جان میکنم و ان‌وقت هنوز مسکو و پراگ و گلاسگو و وین را ندیده باشم؟؟ برای سفر هم منتظر هم‌پا و هم‌سفر و اینجور "هم"های دست و پا گیر نمیمانم ، خودم را برمیدارم و میروم که تنهاییهایم را ب
قلب مهدی درفشارکربلاست/چونکه ناظراز برای نینواست/پیش چشمش بازغوغامیشود/جاری درقتلگاه خون خداست/یک یک یاران شهادت پیشه اند/هرکدامش یک شهید سر جداست/اکبروقاسم به میدان رفته اند/خون آنهاجاری عشق وولاست/اصغرشیرین زبان لب تشنه است/حرمله تیرش بسوی اورهاست/حضرت سقاکنار علقمه است/دست عباسش جدادرآن فضاست/روی تل زینبیه پرخروش/عمه زینب شاهدبر ماجراست/سربریدن جان زینب را گرفت/راس خونین برفراز نیزه هاست/خیمه آل عباآتش گرفت/حضرت سجاد هم غرق عزاست/یا
مغزم یک ایالت جداست، یک امپراطوری مستقل و خودکامه !
خودم بارها دیده‌ام که جنگجویانش در سکوت مرگ‌بار اتاق به پیکار با هم برخاسته‌اند و هم را متلاشی کرده‌اند، نبردی آنچنان سخت و طاقت‌فرسا که جنگ گلادیاتور‌ها هم در مقابلش بازیچه‌‌ی احمقانه‌یست؛ قاضی سنگدلی هم دارد که مدام می‌پرسد و حکم‌های عجیب‌گونه می‌دهد، مثلا همین چند روز پیش برای دادی از روی عصبانیت اعصابِ متشنجم را به رگبار بست!
دخترکی تخس، بهانه‌گیر و زودرنج هم‌ گاهی حوالی سل
خورشید آرزوبگـذار سـر به سینـه من تا که بشنـویآهنگ اشتیـاق دلی دردمنـد راشاید که بیش از این نپسندی به کار عشقآزار این رمیـده¬ سر در کمند را
بگذار سر به سینه من تا بگویمـتاندوه چیسـت؟ عشق کدامسـت؟ غم کجاسـت؟بگذار تا بگویمـت این مرغ خستـه جانعمـری است در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم آنچنـان که اگر بینمـت به کامخواهـم که جاودانه بنالـم به دامنتشاید که جاودانه بمـانی کنار منای نازنین که هیچ وفا نیست با مَنَت
تو آسمان آبیِ آرام و روشنیمن چون
باگریه میگویم سخن ازداستان کربلا/اینک گرفته رنگ خون چون آسمان کربلا/یک کاروانی آمده از شهرپیغمبربه آن/آیدحسین تشنه لب بایاوران کربلا/حب علی وفاطمه برتارک ایمانشان/شرط ولایت محوری برعاشقان کربلا/وقت نبرد دشمنان باآل پیغمبررسید/ننگ است بهرکوفیان حمله به جان کربلا/سرها به نیزه میشود حتی حسین بن علی/شیعه به دنیامفتخر بهرامان کربلا/اندرکنارعلقمه دستان عباسش جداست/این گریه های پرصدا آتشفشان کربلا/برروی تلی زینبش دارد تماشامیکند/سخت است یار
بی مقدمه می گویم، اگر می دانستم کار پروژه ای که دکتر فیروزی می گفت پیاده کردن دو ساعت و نیم وویس جلسه است و فعلا دو ساعتش 22 صفحه آچهار شده، واقعا قبول نمی کردم. این روز ها که تقریبا می توان گفت کمی شلوغ است. این روز ها مدام به این فکر می کنم که پختگی این است که روایط خانواگی، روابط عاطفی، مشکلات و مسائل اصلا نباید در استوری ها و پست ها و عکس های پروفایل نفوذ کنند که اگر اینطور باشد، انگار چیزی کم است. حانیه چند وقت پیش یک استوری گذاشته بود با این
ساعت ۸ونیم زنگ زدم دانشگاه گفتم آقا ثبت نام من انجام نشده چیکارکنم وصل کرده یه خط دیگ بعد گفته چنددقیقه دیگ تماس بگیر دوباره زدم‌ میگ بیا دانشگاه پردیسان.رفتم کافینت سایت باز بودم انجام دادم رفتم دانشگاه میگ اینجا نباید بیای باید بری شاه سیدعلی :|
بعد یه سایت رسیدم شاه سیدعلی کلی صبرکردم تا ۱ونیم خانومه درحالی که لقمه میذاره دهنش وچشماشو میبنده وقورت میده میگ تایید تحصیلی نداری
بایه دختره کوبیدیم رفتیم پیشخوان سیستم قطع بوده 
خلاصه افتاد
یه وقتایی باید برگردم مدرسه، برم توی کتابخونه یا پیش بچه‌های المپیادی یا قاطی اونایی که برای کارگاه کار می‌کنن بشینم، یادم بیاد این دنیا چه‌قدر ارزش زندگی‌کردن داره؛ دنیای معصوم‌تر و والاتر اون بچه‌ها. دنیای کم‌حاشیه‌تر و کم‌دغدغه‌تر. دنیای دوست‌تر. امروز یکی رو که تازه از اون دنیا اومده بود، کلی نصیحت کردم. گفتم ببین، واقعا مهم نیست. تهش که چی؟ منم نمی‌دونم تهش چیه. اما می‌دونم اونی نیست که فکر می‌کردم. تهش فقط منم، هیچ چیز و آدم د
#میفرماد:ملت عشق از همه دین‌ها جداستعاشقان را ملت و مذهب خداست.با این که شاید کلیات داستان شمس و مولانا رو بدونید و حتی خیلی از جزئیاتی که توی داستان اتفاق می‌افته رو قبلا به صورت حکایاتی جدا از هم شنیده باشید اما باز هم داستانی پرکشش و جذاب پیش روی شماست. اطلاعات یه نویسنده فرانسوی از عرفان اسلامی و از تاریخ اسلام متعجب‌کننده‌ست. حتما توصیه می‌کنم که #ملت_عشق رو بخونید. اما توصیه نمی‌کنم که درهای فکر و دلتون رو به روش باز کنید چون فهم ای
فکر کنم طولانی‌ترین عنوان پست رو توی تاریخ وبلاگ نویسیم همین الان نوشتم! جریان از این قراره که من یه دختر چادری هستم تارزان غیرتی و تقریباً صد در صد دوستای صمیمی و اونایی که لایق کلمه بهترین دوست فلان و بیسارم هستن از جمله لی لی پوت که بهترین و قدیمی ترین دوست زندگیمه یا مثلا شیخ با کرامت عزیزم که بهترین و عزیزترین و با معرفت‌ترین دوست از اکیپ خاصیه و یا مثلا داش غیرت که بهترین دوست دانشگاهمه و انقدری خوب هست که شاید یه روزی با لی لی پوت بتون
یک عده هستند که وقتیکنارشان از عشق صحبت میکنیمیخندند و میگویند عشق؟! عشق دیگر چیست؟! مگر وجود دارد؟! جمع کنید این بساط را عشق کجا بود...نگاه به خنده این آدم ها نکن،این خنده شان از هزار گریه بدتر است...این ها جگرشان برای عشق سوخته که این طور از عشق میگوینداین آدم ها زمانی عاشق بودند ولی با چشمهای خودشان خیلی چیز ها دیدند،خیلی چیزها شنیدند و انگشت خود را در حلقشان کرده و هر چه عشق و احساس بود بالا آوردند...از همان زمان متنفر شدند از عشق از محبت از ه
خب فیلمشم رفتم دیدم. من فک میکردم کل سه جلد تو همین فیلمه بعد فهمیدم نه هر کتابش یه فیلم جداست. که البته خیلی خوشحال شدم؛ چون تقریباً همه‌ی اتفاقات کتاب توی فیلم هم بود و حتی فیلم خیلی جذاب تر بود به نظر من. اابته فیلمش هم دوساعت و خورده‌ای بود. خشونتش کمتر بود و ( اسپویل )  واقعاً اونجایی که چاقو زد تو دست ژنین خییییلی با حرکتش حال کردم. خیلی D: 
 
اولش گفتم این چه بازیگریه برا نقش تریس انتخاب کردن. این یه چوب خشک واقعیه :)))))) من یه چهره‌ای شبیه
شنبه ۳۱ فروردین اولین سالگرد ازدواج من و حمید هست و ما روز قبلش یعنی جمعه ۳۰ ام سالگردمونو گرفتیم.حمید تدارک همه چیز رو دیده بود... از قبل زنگ زده بود به همه و همگی رو دعوت کرده بود یه جوری که من نفهمم.. 
امروز اومد دنبالم دیدم با کروات و کت شلوار اومده! رفتیم تخت جمشید تا وارد شدم دیدم خانواده حمید اینا هم هستن!!!! خانواده منم اومدن. حمید منو با این کارش سورپرایز کرد!! واقعا خوش گذشت. واقعا یکی از بهترین روز های زندگیم بود. یکسال گذشت..
من برای حمید
یک خانه دوطبقه که طبقه اول ان به فروش میرسد.خانه واقع درخیابان رنگرزاخیابان حافظ کوچه علی محمدعسگری.متراژ۱۱۳مترکه ۹۰مترآن بنا میباشد.خانه قول نامه ایست.دارای پارکینگ.کف سرامیک.ایفن تصوری.نورگیرعالی.یک خوابه.انشعابات جدابه جز آب.پارکینگ باطبقه بالامشترک است.خانه کاملا راه جداست.توضیحات کاملا داده شده است.
سلام به همگی
راستش چند وقت پیش توی سایت معتبری یه مطلبی درباره ازدواج خوندم که واقعا ناراحت شدم، در اون سایت گفته شده بود طبق آمار، تعداد ازدواج ها بین سال های 87 تا 98 بیش از 37 درصد کاهش داشته.
به نظر شما ماها یه کم ترسو تر نشدیم؟، قدیم ها خیلی بیشتر دل مون رو میسپردیم به خدا، اصلا مگه خودش نگفته نگران روزی تون نباشید، مگه نگفته روزی هر کسی جداست، مگه نگفته از تو حرکت از من برکت؟، پس چرا حرکت نمیکنیم!؟
الان به هر کی میگی چرا ازدواج نمیکنی؟، میگه
زندگی چقدر پوچ و بی هیجان میشه وقتی از چیزهایی که دوست داری محروم میشی یا نداریشون در اون لحظهکلا انگار زندگیم یک سری تلاشهای بی پایان برای رسیدن به موفقیت هاست به اضافه ی چاشنی هایی که اضافه میشن تا شیرینش کنن
مثلا اگه کسی رو نداشته باشی که موفقیت هات رو باهاش شریک شی ، یا کسی که وقتی موفق میشی بهت افتخار کنه ، یه روزی بالاخره دست از تلاش کردن میکشی
یا اگه توی پیله ی تنهایی خودت باشی و حال کسی رو خوب نکنی بالاخره یه روز حال خودت هم به حد نرمال
همین چندروز پیش یک میز و سه صندلی گذاشتم توی اتاقم. روی یکی از صندلی‌ها خودم نشستم، روی یکی دلم را نشاندم، و روی دیگری عقلم را. نشستیم و ساعت‌ها حرف زدیم؛ از زندگی، از عشق، از منطق، از اهدافمان، آرمان‌هایمان و از هر در دیگری که فکرش را بکنید. میان صحبت‌هایمان، گاهی دل خشمگین می‌شد، گاهی عقل دندان‌قروچه می‌گرفت، گاهی دل بغض می‌کرد، گاهی عقل آه از نهادش برمی‌خاست. سعی می‌کردم آرام باشم و آن‌ها را هم به آرامش دعوت کنم. به‌هرحال تصمیم‌گی
نه خب، اینطور هم که نبود یک‌هو مسیرمان از خدا جدا شود، نشستیم با هم سر یک میز، صحبت و گفت‌وشنود و این‌ها، که منِ بنده، جایی نمی‌گویم نیستی یا اگر هستی چه ناجور هستی، تو هم تا می‌توانی بیخیال روح الوهیت و نور رهبانیت تو ما شو. یک مقدار شوخی دستی و زبانی هم باهاش کردیم، سرآخر به شانه‌ام زد گفت بدون‌ش سخت قرار است بگذرد، گفتم حالا اگر خیلی اوضاع سخت شد، مزاحم می‌شوم. اینجورها خلاصه. حالا یک جوری که غرورمان هم بهش خللی وارد نشود و یک وقت فکر ن
کتاب بادبادک باز
نویسنده: خالد حسینی
مترجم: رضا زارع
ناشر : آسمان علم
رقعی جلد سخت
392 صفحه
رمان بادبادک ‏باز ما را به ایّامی می برد که رژیم سلطنتی افغانستان در
میان بی‏ خبری مردم سقوط می ‏کند و این کشور دستخوش تحولاتی می‏ شود که تا
امروز شاهد آنیم. اما در این رمان حوادث سیاسی گذرا و حاشیه‏ ای است و
داستان اصلی آن زندگی دو پسر است که با هم در یک خانواده بزرگ می‏ شوند و
از یک پستان شیر می ‏نوشند و دوستی عمیقی بینشان شکل می ‏گیرد. ولی دنیای
ا
چقدر این جملات به دلم نشست....
انگار که از وجود من برخواسته بود:
عشق نوعی میلاد است...
اگر پس از عشق همان انسانی باشیم که پیش از عشق بودیم،
به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته ایم.
اگر کسی را دوست داشته باشی
با معناترین کاری که میتوانی به خاطر او انجام دهی،
تغییر کردن است...
باید چنان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.
(کتاب ملت عشق _ الیف شافاک)
این روزا درس ها سنگین تر شده و همین باعث شده دانش آموزا از کارای دیگشون بزنن و درس بخونن و بخونن و بخونن
ولی خب من اینطور نیستم 
حساب هر چیزی جداست
هر روز که از مدرسه میام یه استراحتی میکنم
و بعدش یک ساعت رو به درسام اختصاص میدم 
بعدش بیرون میرم تا یه هوایی به کلم بخوره
وقتی برگشتم اگه درس داشتم دوباره کار میکنم 
و اگه نداشتم خب کارای دیگه ای هست
مثل کتاب خوندن
فیلم دیدن
انیمیشن دیدن
و بعدشم فضای مجازی 
وپست گذاشتن تو وبلاگ
همش درس که نمیشه
بهترین دعا برای اموات
پنجشنبه است
همان روزی که دل میگیرد
برای عزیزانی که دیگر در کنار ما نیستند
“روحشون شاد و یادشون گرامی”
با ذکر صلوات و فاتحه
خیرات برای اموات
پنج شنبه است و یاد درگذشتگان 
اَللّهُمَّ
اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ
اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم
بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ
الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ
میزان هزینه خدمات نظافت یا خدمات نظافت آنلاین طبق اتحادیه خدمات نظافتی قیمت خدمات نظافت براساس خانم یا آقا بودن کارگر نظافت منزل ،تعداد نیروی مورد نیاز برای نظافت منزل ، ساعات کار ، متراژ خانه ، تعداد اتاق ها ، تعداد سرویس بهداشتی و… تعیین می شود.
برای کارهایی از قبیل شستشو مبلمان و یا شستشو فرش ، شرکت خدماتی نظافتی معمولا از بخار شوی استفاده می کنند .هزینه این خدمات نظافت از هزینه نظافت منزل جداست.
شرایط ارسال کارگر نظافت منزل برای خدمات
 :: از اینکه نمیتونم بنویسم (یا در واقع وقت باز نمی کنم براش) دارم دیوونه میشم، دارم دیوونه میشم.
::: از اینکه مورد حمله ی حجمه ای از افکار ضد و نقیض، مخالف و موافق، خلاصه دو نگرش در دو قطب مخالف، قرار گرفتم اذیت میشم. 
اینجور وقتها یا کاغذ و قلم میتونه نجاتم بده که بنویسم و بتونم تفکیکش کنم یا صحبت کردن با یه نفر که می تونه کمکم کنه افکارم رو مرتب کنم و لایه های زیرین رو پیدا کنم. اما...
:::: از اینکه ذهنم رفتار و ویژگی اشخاص  مختلف رو آنالیز میکنه و خ
دانشگاه ما انگار از تمام دنیا جداست.
یک دهکده‌ی کوچک.
یک دهکده‌ی کوچک که گاها ناامن می‌شود.
مثلا این چند روزی که کشور دچار خشم ملت شده بود، اگر حوالی دانشگاه تهران می‌چرخیدی، تا دلت بخواد گارد و یگان ویژه می‌دیدی.
اما دانشگاه ما هیچ خبری نبود.
این سمت‌ها حتی یک بسیجی که پشت لبش تازه سبز شده هم نبود.
دانشگاه ما یک قبلیه‌ی کوچک است که برای بقای خودش می‌جنگد.
دو روز پیش بچه‌ها در صحن دانشگاه معترض بودند. اما نه به بنزین، بلکه به تغییرات منشور
سلام
من یه دختر بیست ساله م. یه آقای رو از یکی دو سال قبل میشناسم. بهم پیشنهاد دوستی داد قبول نکردم اما خب دوستش داشتم. (قبول نکردم چون قصد ازدواج نداشت) پسر خوبیه کلا بخوام بگم. تا الان هم با کسی نبودم موضوع اینه گاهی تو اینستاگرام حال و احوالی میکنه منم جواب میدم یه جورایی منو دوست خودش میدونه انگار.
دوست دختر داره ولی دوست اجتماعی براش جداست. مثل اینکه کات کردن دیشب اومده بود سلام مشورت و درد و دل با من بعنوان دوستش! که چه کنم و این حرف ها. نمید
شخصِ شخیصِ سردار.بحث عراق و امریکا نیست، بحث ایرانه. من به عنوان یه ایرانی که اتفاقا داره زیر بار فشار اقتصادی لِه می شه سردار سلیمانی رو دوست داشتم. من با پایکوبی ها و جشن های برخی از عراقی ها بعد از شهادت سردار کاری ندارم، با این هم کاری ندارم که سردار می تونست بمونه داخل کشور، من می گم دوست ندارم امریکا یه ایرانی رو بکُشه. بحث من اینه که اگه از این مملکت دل خوشی نداریم (که من هم ندارم) مباحث رو با هم قاتی نکنیم..اگه می خواین یکی #سفارشی براتون
آدما توی یه بازه‌ای توی زندگی‌شون که نزدیک‌تره به بچگی‌شون؛ اون هم تازه یه سری‌هاشون؛ یه رویاهایی می‌بافن وخیال‌هایی می‌کنن و تو عالم بچگی به خودشون قول می‌دن که بر خلاف آدم‌بزرگایی که به قولاشون عمل نمی‌کنن پای قولشون وایسن. بزرگ‌تر که می‌شن چند باری شکست می‌خورن توی اون قولشون و یه عده‌ی زیادی کم‌کم کلا رهاش می‌کنن و دغدغه‌ی معاش می‌گیردشون و این جور چیزها و احساس می‌کنن که خب بچگی دیگه تموم شده؛ تو دنیای واقعی به رویا چیزی ن
سلام
من یه نوجوانی هستم در آستانه جوانی. یعنی 19 سالمه. از اون هایی که تو مهمونی ها موقع غذا خوردن سفره زن ها و مردها از هم جداست. از اون هایی که دختر و پسر ها از ده سالگی به بعد دیگه با هم فقط در حد سلام و خداحافظی حرف می زنن، از اون خانواده هایی که هیچ خنده و شادی واقعی تو مهمونی هاش وجود نداره.
حالا من 19 سالم شده و وقتی به گذشته نگاه می کنم همه ش حسرته که چرا من تو یه خانواده و فامیل شاد و معمولی بزرگ نشدم، چرا من هیچ وقت با دختر عمو هام و دختر خاله
یک خبرنگار بسیجی در دیدار اختصاصی خبرنگاران با امام جمعه بابل پلیس فتا را به خاطر برخورد ضعیف در مواجهه با فعالیت ضدانقلاب و وادادگان فرهنگی در فضای مجازی، فشل نامید.
پلیس فتا که احساس کرد اساس حاکمیت و امنیت ملی زیر سوال رفته شکایتی را تحویل دستگاه قضا داد.
دستگاه قضا هم که احساس کرد اگر جلوی این انتقادها را نگیرد دشمنان بر ما مسلّط می شوند یک میلیون و هشتصد هزار تومان جریمه برای خبرنگار پاپتی برید و منّت گذاشت که این محکومیت نقدی بدل از
 
هو الستار
 
گفت ای شه خلوتی کن خانه را
دور کن هم خویش و هم بیگانه را
کس ندارد گوش در دهلیزها
تا بپرسم زین کنیزک چیزها
خانه خالی ماند و یک دیار نه
جز طبیب و جز همان بیمار نه
نرم نرمک گفت شهر تو کجاست
که علاج اهل هر شهری جداست
و اندر آن شهر از قرابت کیستت
خویشی و پیوستگی با چیستت
دست بر نبضش نهاد و یک به یک
باز می‌پرسید از جور فلک
چون کسی را خار در پایش جهد
پای خود را بر سر زانو نهد
وز سر سوزن همی جوید سرش
ور نیابد می‌کند با لب ترش
خار در پا شد چنین
 
در اولین روز چالشی که تو پست قبل درموردش نوشتم، باید ده تا از چیزهایی رو بنویسم که واقعا من رو خوشحال میکنن. پس، میریم که داشته باشیم دی: البته شبهه ای که من الان برام به وجود اومده اینه که باید 10 تا از چیزایی رو بنویسم که اکثرا میتونن من رو خوشحال کنن یا اونایی رو بگم که در همین لحظه میتونن خوشحالم کنن. از اونجایی که به نتیجه قطعی نرسیدم، جفتشو در هم مینویسم دی:
 
1) خوردن کافئین جات: یادم نمیاد تا حالا لحظه ای بوده باشه که توش خوردن چای، قهوه،
 
نیمه شب بود و غمی تازه نفس
ره خوابم زد و ماندم بیدار .
ریخت از پرتو لرزنده ی شمع
سایه ی دسته گلی بر دیوار .
 
همه گل بود ولی روح نداشت
سایه ای مضطرب و لرزان بود 
چهره ای سرد و غم انگیز و سیاه
گوئیا مرده ی سرگردان بود !
 
شمع ، خاموش شد از تندی باد
اثر از سایه به دیوار نماند !
کس نپرسید کجا رفت ، که بود
که دمی چند در اینجا گذراند !
 
این منم خسته درین کلبه تنگ
جسم درمانده ام از روح جداست
من اگر سایه ی خویشم ، یا رب
روح آواره ی من کیست ، کجاست ؟
شاعر: فرید
 
نیمه شب بود و غمی تازه نفس
ره خوابم زد و ماندم بیدار .
ریخت از پرتو لرزنده ی شمع
سایه ی دسته گلی بر دیوار .
 
همه گل بود ولی روح نداشت
سایه ای مضطرب و لرزان بود 
چهره ای سرد و غم انگیز و سیاه
گوئیا مرده ی سرگردان بود !
 
شمع ، خاموش شد از تندی باد
اثر از سایه به دیوار نماند !
کس نپرسید کجا رفت ، که بود
که دمی چند در اینجا گذراند !
 
این منم خسته درین کلبه تنگ
جسم درمانده ام از روح جداست
من اگر سایه ی خویشم ، یا رب
روح آواره ی من کیست ، کجاست ؟
شاعر: فرید
یکی از تکنولوژی های موثر در اجرای پروژه های نماشویی ساختمان را می توان ورود مواد نانو به این عرصه نام برد ، زیرا از ابتدای دهه 90 شرکت های دانش بنیان اقدام به تولید و عرضه مواد نانو کردند که بر اساس ساختار موجود در این مواد پس از اجرای دقیق بر روی نمای ساختمان پس از نماشویی تهران یک لایه غیر قابل نفوذ است که نکته حائز اهمیت ، میزان ماندگاری تا 5 سال می باشد.
اگر نماشویی با نانو به خوبی در پروژه پیاده سازی نشود و همچنین از ماده غیر استاندارد در ای
سلام
دوستان حتما براتون پیش اومده که در موقعیت های مختلف با خودتون حرف بزنین، چه با صدای بلند چه به صورت صدای تو ذهن تون. یه وقت هایی دارین یه کاری رو انجام میدین میزنه تو ذوق تون. بعضی وقت ها یه حرفی میزنه بهتون که اعتماد به نفس تون میره بالا. یا میگه بریم یه کم تفریح و استراحت. یا میگه این کار رو بکن، اون کار رو‌ نکن و‌ انتقاد و نصیحت مون کنه و کلی چیزهای دیگه که خودتون بهتر میدونین.
حالا سوال من اینه؛
اگه به این صدا کالبدی داده میشد مثل یه انس
 
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
 
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشقورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
 
چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
 
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنجعلت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست
 
با غبار راه معشوق است راز آفتابخاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
 
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کسهر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
 
خود د
پیرمردی وسط روضه‌ی ما گفت حسین
من‌ نگفتم ولی ارباب مرا هم بخشید
پ‌ن۱: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد... ابالفضل نیامد ...
پ‌ن۲: چند شب پیش مداحِ هیئت سر کوچه داشت شادمهر می‌خوند " تو میگی یه وقت‌ها گاهی پیش میاد یه اشتباهی..." البته با کمی‌ تفاوت!
 درسته که باز اهنگ‌های شادمهر صد شرف داره به اون‌ عُسین عُسین‌هایی که انگار تو دیسکوان ولی به هر حال یه خرده تغییر و تنوع تو ریتم‌ آهنگ‌ خواننده‌ها بد نیست :|
پ‌ن۳: امسال، بعد از سی و خرده‌ای سال، ا
بعضی از این نویسنده های کتاب کودک واقعا در انتخاب موضوع، بی سلیقه اند. 
تازگی یه نفر یه کتاب هدیه داده به علی، که نویسنده داستان یه خرِ بنفش رو روایت می کنه.(من اسمش رو گذاشتم خرخرو!) 
انقدر کتاب سخیفه، که علیِ من که عاشق کتاب و شعره، و یکی از لذت بخش ترین تفریحاتش اینه که من براش کتاب بخونم، اصلا محلِ خر هم به این کتاب نمیذاره :|
داستان اینجوریه که این خرخرو خیلی سروصدا میکنه، مدام در حال آواز خوندنه (به عبارت اُخری عر زدن).
هی همه ی حیوانات مزرع
«٢٨٥»آمَنَ‌ الرَّسُولُ‌ بِما أُنْزِلَ‌ إِلَیْهِ‌ مِنْ‌ رَبِّهِ‌ وَ الْمُؤْمِنُونَ‌ کُلٌّ‌ آمَنَ‌ بِاللّهِ‌ وَ مَلائِکَتِهِ‌ وَ کُتُبِهِ‌ وَ رُسُلِهِ‌ لا نُفَرِّقُ‌ بَیْنَ‌ أَحَدٍ مِنْ‌ رُسُلِهِ‌ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ‌ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ‌ الْمَصِیرُ پیامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و همه مؤمنان(نیز)به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها(ى آسمانى)و فرستادگانش ایمان دارند(و مى‌گویند:)ما م
پاویلیون لو کوربوزیه زوریخ
پاویلیونِ لو کوربوزیه (Pavillon Le Corbusier)، که نمای خارجی آن شبیه به مکعب روبیک نیمه‌ تمام است،
یکی از جالب‌ترین ساختمان‌های زوریخ است. این ساختمان توسط «لو کوربوزیه»، معمار و طراح مطرح فرانسوی-سوئیسی، طراحی شده است.پاویون هیدی وِبِر(Heidi Weber Pavilion)، که با نام مرکز لوکوربوزیه نیز شناخته می شود؛ پس از مرگ لوکوربوزیه تکمیل شد و هم اکنون نیز گاه گاهی در نقش موزه و یا گالری بازگشایی می شود.
سازه ی این بنا از دو قسمت تشکیل شده
سلام به تموم دوستان گل
من دختری در آستانه ۱۹ سالگی، و فرزند اول خانواده هستم. دختری برون گرا و شاد و شوخ طبع (به موقع) و در موقعیت های مختلف شیطون یا آروم هستم. (بنا به شرایط)، بذارین خصوصیاتم رو بگم قصد تعریف ندارم ولی دارم میگم که شما از خصوصیاتم مطلع بشین؛
دختری با حجاب و بدون آرایش و همیشه یه لبخند ملایم رو لب هام هست، همیشه تمیز و آراسته و شیک پوشم. تو درس و زندگی و هنر واسه خودم برنامه ریزی دارم. تازه دفتر برنامه ریزی درسی با دفتر برنامه ری
برای دریافت عکس با کیفیت اصلی روی عکس کلیک کنید
هجوم مردم آمریکا به فروشگاها/دزدیده شدن محموله‌های بهداشتی کشورها توسط کشورهای دیگر/غارت فروشگاها و گرفتن عکس سلفی با مواد غذایی احتکار شده در کشورهای غربی/ بیمارستان های در حال سقوط/اجساد آلوده‌ای که به دلیل پر شدن ظرفیت بیمارستانها در خیابان‌ها رها شدند/ استفاده از کیسه زباله به جای استفاده از لباس‌های مخصوص محافظتی(گان) در بیمارستان‌ها و ده‌ها عنوان دیگر که تنها کافیست با یک جستجو در
بیوگرافی علی خدابنده - خواننده پاپ
در مورد بیوگرافی علی خدابنده که یکی از خوانندگان جوان کشورمان به شمار می رود در جایی تا کنون مطلبی منتشر نشده است. البته گاهی در برخی از سایت ها تیترهایی با عنوان همسر علی خدابنده منتشر شده است و یا در مورد تحصیلات علی خدابنده مطالبی منتشر شده است اما باید بدانید که تقریبا می توان گفت همه این اطلاعات کذب هستند. اگر در جایی اطلاعی خاص از زندگی خصوصی علی خدابنده منتشر شد، حتما در این مقاله به روز رسانی صورت گر
دچار یه بحران روحی شدم که خیلی وقته به خودم زمان دادم درست شه و نشدهدرواقع فکر میکردم گذر زمان حلش میکنه که نکرده بعد از یک ماه
حال کلیم خوبه ، روزهام کنار خانواده میگذره و از حضورشون لذت میبرم
به تمام درخواستهای دوستهام هم جواب رد میدم.نمونه اش همین امروز
واسه اخر هفته دوباره برنامه ریختن برن تفریح.و من گفتم نمیام
اون چند روزی که اینجا نبودم دو سه باری تفریح با دوستها یا خانواده رفتم
اما همون یه بار که با دوستهام رفتم بیرون کافی بود که مطمئن
1.همین اول بگم قرار شده ننالم. :|
2. امروز یه حسِ فساد قوی بهم دست داد. به همون قوت چند ساعت قبل حس نمی‌شه ولی خب اثراتش هست، چه روحی چه جسمی. خب وقتی یکی تو این سن میگه جسمی معلومه بیشترِ منظورش چهر‌ه‌ی نامبارک‌شه.اون خستگی  همیشگی هم که اصن بحث‌ش جداست.
3. خب خیلی احمقانه‌ می‌شه اگه انتظار داشته باشی هیچی‌ت نشه، وقتی یه جا می‌کَپی و وقتِ «زیادی» پای انیمه می‌ذاری. البته خیلی هم منصفانه نیست از کلمه‌ی«زیاد» برای توضیح حجم زمان دیدن ۱۲قسمتِ
من یه دختر چادری و شاید هم مذهبی هستم. به دلیل فرهنگ و یه سری چیزای خانوادگی خیلی از مراسمات مذهبی رو شرکت نکردم و خیلی مکان ها رو نرفتم. یکی از اون مکان ها گلزار شهداست. من تا به حال گلزار شهدا نرفته بودم (تا امروز) امروز تصمیم گرفتم برای اولین بار برم گلزار شهدای شهرمون. تا به حال نرفته بودم و نمیدونستم کجاست و چجوریه..
وقتی که رفتیم با بابام اختلاف نظر داشتیم سر اینکه گلزار کدوم طرفه! (در این حد نرفتیم و نمیدونیم!) دور و بر گلزار پر از بسیجی و ار
نگاه ویژه همسران به یکدیگر در جمع خانواده، ارج و قرب متقابل را
تقویت نموده و به فرزندان می آموزد که حساب پدر و مادر از آنها جداست و اگر چه در
شادی و غم، همه باید در کنار یکدیگر باشند و صمیمیت ها باید پررنگ تر بشود؛ اما به
هر حال جایگاه پدری و مادری جایگاهی متفاوت و بالاتر است و حتی رابطه پدر و فرزندی
و یا مادر و فرزندی نمی تواند خللی در آن ایجاد نماید.

وقتی زن برای مرد خانه احترام ویژه قائل می شود، توان مدیریت و اقتدار
او در صیانت از حریم خانواد
این روزها 90 درصد آدم‌ها وقتی به من می‌رسند دیگر از اوضاع کارم نمی‌پرسند، مسائل و مشکلات اجتماعی شهر را جویا نمی‌شوند، نمی‌پرسند فلان خبری که در مورد فلان مدیر منتشر شده است چقدر صحت دارد؟ حتی به شکل عجیبی دیگر ملامت و سرزنشم هم نمی‌کنند که چرا رفتی یک شهر دیگر تنها زندگی می‌کنی و دختر که از خانواده‌اش دور نمی‌شود!!! در عوض به محض روبرو شدن با من می‌پرسند: "تاریخ عروسیتون کِی هست؟" بعد بلافاصله می‌گویند: "تو تابستون نباشه‌ها، بنداز پایی
سلام
پاییز نوزده
.
صبح، از بانک که بیرون آمدم حوالی نه و نیم بود . آن سمت خیابان سوار اتوبوس شدم. خط15. اتوبوسی نو و خلوت. هنوز جاگیر نشده بودم که مردی خوش صدا که او هم تازه سوارشده بود شروع کرد به دف زدن و خواندن شعری درباره غریبی و استمداد از امام رضا. بغض کردم و دلم اشک خواست (تاثیر موسیقی بود یا خالی شدن حساب بانکی! هرچه بود دلم لرزید) نصفی از هفت هشت نفر مسافر قسمت بانوان، پول بهش دادیم. او ایستگاه بعد پیاده شد ولی حال من باقی ماند تا... رسیدن گ
اگر مطلب مفیده ، لایکش کن! نظرات مفید به مطلب افزوده می گردد با خط کشی که معلوم شود از متن مطلب جداست.   
از چالش‌های جوانان و انسان امروز شده!!!
 
شاعران جوان با مشکلات متفاوتی روبرو می شوند. یکی از درک عروض و قافیه به عجز آمده و یکی از نَبود فضایی برای حضور نالان است، یکی هم از سرقت ادبی می ترسد! یکی از نَبود سرمایه برای چاپ و نشر گلمنده!
قبل از اینکه شاعر ، شعر بگوید. حتما با اصطلاحاتی مثل استعداد و ذوق و قریحه و کلام نافذ و غیره و ذلک آشنایی پید
قلعه وحشت کیشاز همون اولیه که وارد میشید یه دلشوره باحالی می گیرید و اون نیز به خاطر بدون نور بودن محیط است و اتفاقاتی که به صورت ناگهانی براتون پیش میاد و سبب ساز هیجانتون میشه بخصوص اون موقعیکه طرف با اره برقی تعقیبان میکنه خیلی هم اکنون میده . اگه فراروگریز کنین ممکنه اون موقع از واهمه و هیجان رویکرد رو نادرست برین و از مسیر گم راه بشین و تو ظلمات مطلق به دیوار بخورین و زخمی بشین که بعدش کلی به تکان خودتون میخندین . اگه ف
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
اگر خدای سبحان فرمود: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط ، بعد فرمود به اینکه و انزلنا الحدید فیه بأس شدید این مال همهٴ أنبیاست. در بحثهای قبل ملاحظه فرمودید، گاهی خدای سبحان تاریخ یکی از أنبیا را نقل می کند، گاهی خطوط کلی أنبیا را نقل می کند.
 این بالبینات همان معجزات است، همان کتاب است حالا یا خودشان کتاب دارند یا حافظ کتاب نبی قبل‌اند: لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا م
خرید اقساطی گوشی با سفته
خرید اقساطی گوشی با سفته : در زندگی پیشرفته و مدرن امروز کمتر کسی را می توانید پیدا کنید که از گوشی تلفن همراه استفاده نکند و یا آن را بدون کاربرد قلمداد کند. چرا که ما بخش عظیمی از کار هایمان به گوشی های تلفن همراهمان وابسته است.
 
از جمله برقراری ارتباط با دیگران، سرگرمی و گذراندن اوقات، کسب درآمد، مطلع شدن از اخبار و ... . این کار ها نشان دهنده این موضوع است که بدون وجود گوشی های تلفن همراه چقدر انجام بسیاری از کار ها ب
همون مسیر همیشگی 
لبتاب باز
تو نمازخونه خوابگاه
وبلاگ گردی
و در آخر هوس نوشتن
داشتم به این فکر می کردم حس و حال نوشتنم درسته از خودمه اما انگار نوع نوشته هام رو دارم مخلوطی از تمام وبلاگایی که دوسشون دارم الگو می گیرم
نمی دونم الگو گرفتن اینجوری درسته یا نه
ولی الان واقعا فکر کردم اینجا انگار خودم نیستم
خواستم اینجا به خودم قول بدم که از این به بعد حد اقل تو نوشته ها خودِ خودم باشم
می دونی تو دنیای بیرون ما آدما خیلی سخته خودت باشی
اصلا قشنگ ن
دعوتِ یار شنیدند شهیدان نراقجانب جبهه دویدند شهیدان نراقتربیت یافتهٔ مکتب ایمان و جهادیار قرآن مجیدند شهیدان نراقهشت وهشتاد دلاور عَلَم عشق به دوشهمگی ناب٘ شهیدند شهیدان نراقهفت گمنام و یکی زینبی از آن آمارداده جان عرض خریدند شهیدان نراقبیست و یک سال مکّرر شده ز آنان تجلیلجلوهٔ صبح سپیدند شهیدان نراق
هان حضور شهدا را ز دل احساس کنیددور این سفرهٔ عیدند شهیدان نراقفارغ از غفلت و نومیدی و بی تدبیریمرد تدبیر و امیدند شهیدان نراقاین شعور اس
نمیدونم اینجا اصفهانی رد میشه یا نه! به خصوص دختران اصفهانی. جهنم و ضرر! حرفامو میزنم و عواقبش رو می‌پذیرم.
ببین من میگم لجبازترین، لوس‌ترین، بی‌منطق‌ترین، داد بزن‌ترین و جیغ جیغوترین دختر‌ها قطعا دخترای اصفهانی‌ان. اینو من نمیگم‌ها نظر همه‌ی آدماست. حالا همشونم نه، اکثرشون!!
بله بله خودم میدونم سپید اصفهانیه اما سپید کلا فرق داره و هیچ چیز براش صدق نمی‌کنه چه برسه به چهارتا نتیجه گیری من! سپید داستانش از تمام آدما جداست.
خلاصه بگم به
بسم‌الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
بدون شک احضار روح و جن زدگی و ارواح سرگردان ،حقایقی هستند که معلومات کمی در موردشان داریم
و گاه تفاوت میان جن و روح سرگردان و روح خبیث را درک نمی‌کنیم گاه در جلسه احضار روح ، جن ظاهر میشود
و باعث جن زدگی اعضا بویژه خانم ها میشود
اکثر جن هایی که در جلسه حاضر میشوند،از ارادتمندان ابلیس هستند
که با اجازه ما و اختیاری که خداوند به انسان داده است وارد مجلس ما میشوند و از روی حسادت برتری ان
‍‍ بهنام، خواستم بگم این کاغذهایی که از دیوار کندی رو بچسبون سر جاش!نمی‌دونم کسی ته دلت رو خالی کرد یا خودت بی‌خیال آرزوهات شدی. اگه خودت بی‌خیال شدی که قضیه‌اش جداست، باید بشینی یه بار دیگه آلبوم آرزوهات رو ورق بزنی. ولی اگه کسی ته دلت رو خالی کرد، خواستم بگم ما آدم‌ها همینیم. یعنی به قول مهران مدیری توو برنامه خندوانه "همه‌مون یه اژدهای درون داریم که وقتی کسی ازمون سبقت بگیره، آتیش بارونش می‌کنیم"دیشب که اومدی گفتی قانون جذب می‌گه آر
قرآن را که باز میکنی خودش را معرفی می‌کند : 
ذلک الکتاب لا ریب فیه، کتابی ست که در آن شبهه ای نیست
هدی للمتقین ، برای متقین 
اما این متقین چه کسانی هستند؟
الذین یومنون بالغیب، و یقیمون الصلاه، و مما رزقناهم ینفقون
( چقدر از این واج آرایی ق/غ حظ میکنم...)
والذین یومنون بما انزل الیک، و ما انزل من قبلک، و بالاخره هم یوقنون
( غیب و آخرت را داشته باشید اینجا. هنوز به خوبی در موردشان نمی‌دانیم)
اولئک علی هدی من ربهم، و اولئک هم المفلحون
بله این هدایت
مدل های جدید و شیک پالتو
پاییز با سرعت داره میگذره و کم کم هوا داره سرد میشه. این یعنی باید به فکر لباس های گرم باشیم و با لباس های نخی تابستون خداحافظی کنیم. به همین منظور مدل های جدیدی از انواع پالتو زنونه رو قرار میدم که مطمئنم کم و بیش بهش فکر میکردین.

پارچه های مناسب برای دوخت پالتوبهترین جنس ها برای پالتو، پارچه های پشمی و فوتر هستن. این پارچه ها گرما رو در خودشون نگه میدارن و به شکل عایق عمل میکنن و باعث میشن در زمستون سرمای بیرون به بدن
یه جایی خونده بودم که توی هر رابطه ای سعی کنین بهترین خودتون باشین. از گفتن احساستون نترسین. بی منت محبت کنین و در کل انقدر خوب باشین که بعدها حتی اگه بخوان هم نتونن در موردتون به بدی حرف بزنن. 
اون روزها اونقدر بچه بودم و عاطفی، که حتی اگه می خواستم هم نمی تونستم محبتم رو مخفی کنم و سیاست داشته باشم. بعدها به نظرم این جملات مزخرفی بیش نبودن و جز توی موضع ضعف رابطه قرار گرفتن و له شدن احساس هیچ عاقبتی نداشتن. اتفاق دیگه ای که چند ماه قبل افتاد و
این مملکت زیبا مال همه ی متولدین این مملکت و همچنین همه ی کسانیه که از پدر و مادر ایرانی متولد شدند، هیچ کس حق نداره دیگران رو به اخراج غیرقانونی از کشور صرفا به خاطر سلیقه و نظر مخالف تهدید کنه... پاک کردن صورت مسئله کار اونهاییه که از تفکر و حل مسئله گریزان هستند...البته نباید از اظهار نظرهای هیجانی و احساسی افراد هم چماق رسانه ای درست کرد و جبهه شون رو تخریب کرد. هنر ما باید این باشه از زیبایی های درون این مملکت استفاده کنیم تا جذب گردشگر بین
این مملکت زیبا مال همه ی متولدین این مملکت و همچنین همه ی کسانیه که از پدر و مادر ایرانی متولد شدند، هیچ کس حق نداره دیگران رو به اخراج غیرقانونی از کشور صرفا به خاطر سلیقه و نظر مخالف تهدید کنه... پاک کردن صورت مسئله کار اونهاییه که از تفکر و حل مسئله گریزان هستند...البته نباید از اظهار نظرهای هیجانی و احساسی افراد هم چماق رسانه ای درست کرد و جبهه شون رو تخریب کرد. هنر ما باید این باشه از زیبایی های درون این مملکت استفاده کنیم تا جذب گردشگر بین
زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من میان جسم‌ها جان دیده‌ام
درد را افکنده درمان دیده‌ام
دیده‌ام بر شاخه احساس‌ها
می‌تپد دل در شمیم یاس‌ها
زندگی موسیقی گنجشک‌هاست
زندگی باغ تماشای خداست
گر تو را نور یقین پیدا شود
می‌تواند زشت هم زیبا شود
حال من در شهر احساسم گم است
حال من عشق تمام مردم است
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها، ل
امسال زمستان چه زود از راه رسید، باز هم لباس گرم نپوشیده‌ای؟! نه، چطور؟ چطور؟ هیچی! بالاخره از سرما می‌میری.  من سیلی‌خورده‌ی سرمایم... دیگر تنم به سوزش نمی‌سوزد. نگران نباش نمی‌میرم. باز شعر گفتی؟! وقتی سوختی و نمردی و همچنان نفس کشیدی، می‌فهمی واقعیت دارد و شعر نیست.  کی می‌خواهی بفهمی ما در دنیای اشعار نیستیم؟  اتفاقا خیلی وقت است که فهمیده‌ام. پس چرا نمی‌فهمی "هوا بس ناجوانمردانه سرد" است؟ زودتر از این که تو بفهمی، فهمیده‌ام. ظاهرت
 
قیمت با توجه به رول استفاده شده و برند آن محاسبه می‌گردد و همچنین عرض رول در قیمت آن تاثیرگذار می‌باشد. برای دریافت قیمت با فروشگاه ما تماس بگیرید.نصب کاغذ دیواری بهتر است که توسط نصابان حرفه‌ای انجام شود زیرا قرار دادن طرح‌ها و گل‌ها در کنار یکدیگر به صورت دقیق کار بسیار سخت و زمان‌بری می‌باشد.ما در فروشگاه خود این قول را به شما می‌دهیم که کار نصابان ما به صورت دقیق و حرفه‌ای و قابل اطمینان می‌باشد.اگر در شهرستان اقامت دارید، دو راه
این روزا نگرانه نامهربونی هاییم که مردم می بینن ،نگرانه مادربزرگام پدربزرگم بابام مامانم داداشام ....
نمیخوام بیان کنم چون نمیخوام نگرانی من به نگرانی اونا اضافه بشه ....یه دستم مداده یه دستم پاک کن ....
الان وقت پاک کن  دست گرفتنه....
عنوان مطلب : اگه یه آجر داشتین چیکار میکردین؟!
سوالی که ۵ بهمن روانشناسی که در جلسه مصاحبه ام حضور داشت سوال کرد... اگه فقط یه آجر داشتی چیکار میکردی؟
گفتم : نگه اش میدارم تا اگه یه زمانی اگه ساخت و ساز داشتم ازش استفا
همون مسیر همیشگی 
لبتاب باز
تو نمازخونه خوابگاه
وبلاگ گردی
و در آخر هوس نوشتن
داشتم به این فکر می کردم حس و حال نوشتنم درسته از خودمه اما انگار نوع نوشته هام رو دارم مخلوطی از تمام وبلاگایی که دوسشون دارم الگو می گیرم
نمی دونم الگو گرفتن اینجوری درسته یا نه
ولی الان واقعا فکر کردم اینجا انگار خودم نیستم
خواستم اینجا به خودم قول بدم که از این به بعد حد اقل تو نوشته ها خودِ خودم باشم
می دونی تو دنیای بیرون ما آدما خیلی سخته خودت باشی
اصلا قشنگ ن
من فردا امتحان جبر خطی دارم. جبر خطی بلدم؛ ولی حس می‌کنم مثل هر امتحان دیگه‌ای که فکر می‌کردم بلدم و حتی فکر می‌‌کردم خوب دادم ولی نداده بودم، این رو هم خوب نخواهم داد. این حس باخت‌دادن قبل حتی رخداد اتفاق، خیلی حس بدیه. نمی‌دونم؛ این دنیا یه چیزیش خرابه، وگرنه نباید این جوری باشه.
*دلم می‌خواد برم راجع به روند تحصیلیم با یه آدم خوبی صحبت کنم، ولی نمی‌رم هی. می‌خوام بهش بگم که دنیا یه چیزیش خرابه. ولی خب نمی‌شه و نمی‌رم؛ حتی نمی‌دونم ک
یکی یکی دکمه های پیرهن مردونه راه راه صورتی سفیدم رو میبندم، دکمه آخر از بالا رو که میبندم بابام میگه: خفه نشی یه وقت؟! لبخند میزنم و بارونی نقره ایم رو میپوشم و میگم: بابا خوب شدم؟! بهم میاد؟! میگه: تو هرچی بپوشی بهت میاد. میگم: عه بابا اذیت نکن خب چقدر بهم میاد؟! میگه: دخترم من چیکار کنم که پدرم و همیشه خوش بر و رو میبینمت حتی وقتی اون شلوار کوتاه سبزِ اتاق عملت رو میپوشی، لبخند میشم و شال بلند مشکی رو سرم میکنم. دستش رو میگرم و قدم میزنیم، میگم:
اگر اندکی ، هر چند سطحی و ابتدایی با دنیای آرسی و مولتی روتوهای مبتدی آشنایی داشته باشید، حتما و حتما نام برند سایما (syma) را به دفعات شنیده اید. این برند معروف ، از آن دست برندهایی است که آیتم های آن نیازی به هیچ گونه بررسی و تست کیفیتی نداشته چون از ابتدای کار خود تا به امروز با کیفیت بالای محصولات خود این موضوع را بارها و بارها به همگان ثابت کرده است. 
کاربرانی که با این برند آشنایی دارند برای خرید محصولات آن به هیچ وجه شک نمی‌کنند و فقط مدل
اگر اندکی ، هر چند سطحی و ابتدایی با دنیای آرسی و مولتی روتوهای مبتدی آشنایی داشته باشید، حتما و حتما نام برند سایما (syma) را به دفعات شنیده اید. این برند معروف ، از آن دست برندهایی است که آیتم های آن نیازی به هیچ گونه بررسی و تست کیفیتی نداشته چون از ابتدای کار خود تا به امروز با کیفیت بالای محصولات خود این موضوع را بارها و بارها به همگان ثابت کرده است. 
کاربرانی که با این برند آشنایی دارند برای خرید محصولات آن به هیچ وجه شک نمی‌کنند و فقط مدل
خدا می‌داند که از صدر اسلام تاکنون‌‎ ‌‏از این #علمای_سوء چه مصیبت‌هایی بر اسلام وارد شده است. #ابوهریره‌‌‌‏ یکی از فقهاست؛‌‎ ‌‏لیکن خدا می‌داند که به نفع معاویه و امثال او چقدر احکام جعل کرد؛ و چه مصیبتهایی بر‌‎ ‌‏اسلام وارد ساخت.
قضیۀ ورود علما در #دستگاه_ظلمه و سلاطین، غیر از ورود افراد عادی‌‎ ‌‏است.
یک آدم عادی اگر وارد دستگاه شود، فاسق است، و بیش از این چیزی بر آن مترتب‌‎ ‌‏نیست؛ لیکن یک فقیه، یک قاضی مثل ابوهریره و #شریح_ق
بها غذایی بالا: مقدار پروتئین و فیبرهای غذایی، چربی، عدم کم آبی گوشت آن و قیمت غذایی تخمی که اردک می‌گذارد آنقدر زیاد میباشد که آن را  به یک مبداء غذایی باارزش تبدیل نموده است. حتی‌در طب سنتی هم تناول کردن گوشت اردک  مخصوصا پر و بال و درام، جگر آن را برای اشخاصی که به معدود خونی در گیر می‌باشند پیشنهاد میکنند.اما خاصیت متعددی  درخصوص میل کردن گوشت اردک موجود هست که یک مقوله بسیار  طولانی میباشد و جداست اما در اینجا مجالی برای بازگو کردن آن
 
مدل های جدید و شیک پالتو
مدل های جدید و شیک پالتو
پاییز با سرعت داره میگذره و کم کم هوا داره سرد میشه. این یعنی باید به فکر لباس های گرم باشیم و با لباس های نخی تابستون خداحافظی کنیم. به همین منظور مدل های جدیدی از انواع پالتو زنونه رو قرار میدم که مطمئنم کم و بیش بهش فکر میکردین.

پارچه های مناسب برای دوخت پالتوبهترین جنس ها برای پالتو، پارچه های پشمی و فوتر هستن. این پارچه ها گرما رو در خودشون نگه میدارن و به شکل عایق عمل میکنن و باعث میشن در
در ۲۴ ساعت یک شبانه روز، دو ساعتی که قبل از اذان صبح است را سحر می‌گویند، در منزلت و قدر و خصوصیات این دو ساعت و ممتاز بودنش روایات بسیاری آمده. می توان گفت که گل اوقات ۲۴ ساعت روز همین سحر است.
اگر بخواهیم ۱۲ ماه یک سال را با ساعات یک شبانه روز مقایسه کنیم، ماه مبارک رمضان مثل این ساعات ممتاز و ویژه سحر است، به نسبت دیگر ماه‌های سال. از لحاظ خصوصیات و ویژگی‌هایی که برای این ماه می‌توان برشمرد.
اگر شبی اتفاقی سحر بیدار شدید، چه می‌کنید؟ وقت‌
در آموزش های گوگل که سال 2017 منتشر شد داریم :
صفحات متوسط به هدفشان می رسند .
این گونه صفحات تخصص ، اعتبار و اعتماد بالا یا پایین ندارند .
هر چند صفحات متوسط سئو در یک سری مشخصات کمبود دارند که می تواند باعث دریافت کیفیت بالا تری شود .
بعضی اوقات شما صفحه ای را می بینید که ترکیبی از مشخصات کم کیفیت و با کیفیت را دارد .
در این گونه موارد ، احتمالا بهترین رتبه ای که می تواند برای کیفیت آن صفحه داد متوسط است .
رتبه دهندگان کیفیت در سئو وقتی که نویسند
سلام به مخاطبای عزیز
یادتونه یه بازی‌ای بود قدیما که یه نفر یه کلمه رو توی ذهنش انتخاب می‌کرد بعد به تعداد حروف اون کلمه روی کاغذ خط می‌کشید و نفر دوم باید کلمه رو حدس میزد؟ در واقع نفر دوم باید اول حروف اون کلمه رو حدس میزد و با پیدا کردن بعضی از حروف کلمه نهایتا به جواب نهایی میرسید.
 
 
من که خودم قدیما خیلی انجام میدادم این بازی رو.
یه دو سه هفته‌ای بود که داشتم زبان برنامه‌نویسی پایتان کار می‌کردم. به ذهنم رسید که الگوریتم این بازی رو ب
من یادم نمی­رود! یک خانمی در یکی از این کوچه گردی­ های ما، که زمستان هم بود، سرد بود، این را یادم نمی­رود! یک پیرزنی خودش را به ما رساند گفت آقا آقا! یک دقیقه بایست بایست. ایستادم و خانه رفت و آمد دیدیم یک چراغ علاءالدین، آورد. آورد گفت این را ببر به رزمنده­ ها بده. دست زدم دستم سوخت! گفتم مادر الان این را از خانه آوردی؟ گفت خانه من گرم است، آنجا سرد است، برای رزمنده­ ها ببر.  چراغ روشن خانه ­اش را فوت کرد و به من داد.
 
علیرضا در وبلاگش مطلبی نوشت
ظهر یک‌شنبه ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۶،‌ همه مقامات کشوری و لشکری و خیلی از نمایندگان کشورهای منطقه که دل درگرو حرکت مقاومت دارند؛ در مصلا تهران حاضرشده بودند تا به حاج قاسم سلیمانی، یکی از اصلی‌ترین فرماندهان جبهه مقاومت که داغدار از دست دادن پدر خویش شده بود؛ سرسلامتی بدهند.حجم تردد مقامات و افراد شاخص در این مراسم به‌گونه‌ای بود که خط و خطوط سیاسی و جبهه‌گیری‌های مرسوم به‌تمامی رنگ‌باخته بود و از هر دسته و طایفه‌ای، نماینده‌ای را در مراسم
ظهر یک‌شنبه ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۶،‌ همه مقامات کشوری و لشکری و خیلی از نمایندگان کشورهای منطقه که دل درگرو حرکت مقاومت دارند؛ در مصلا تهران حاضرشده بودند تا به حاج قاسم سلیمانی، یکی از اصلی‌ترین فرماندهان جبهه مقاومت که داغدار از دست دادن پدر خویش شده بود؛ سرسلامتی بدهند.حجم تردد مقامات و افراد شاخص در این مراسم به‌گونه‌ای بود که خط و خطوط سیاسی و جبهه‌گیری‌های مرسوم به‌تمامی رنگ‌باخته بود و از هر دسته و طایفه‌ای، نماینده‌ای را در مراسم
سلام به مخاطبای عزیز
یادتونه یه بازی‌ای بود قدیما که یه نفر یه کلمه رو توی ذهنش انتخاب می‌کرد بعد به تعداد حروف اون کلمه روی کاغذ خط می‌کشید و نفر دوم باید کلمه رو حدس میزد؟ در واقع نفر دوم باید اول حروف اون کلمه رو حدس میزد و با پیدا کردن بعضی از حروف کلمه نهایتا به جواب نهایی میرسید.
 
 
من که خودم قدیما خیلی انجام میدادم این بازی رو.
یه دو سه هفته‌ای بود که داشتم زبان برنامه‌نویسی پایتان کار می‌کردم. به ذهنم رسید که الگوریتم این بازی رو ب
در اصطلاح حکما ، عقل به دو قسمت تقسیم می شود : 
. عقل نظری 
. عقل عملی 
ولی در مثنوی معنوی ؛ عقل به معانی زیر آمده است : 
1- قوه قدسی ادراک و فهم و شعور در تدبیر اصلاح امور معاش  معاد و تشخیص نیک و بد و مصالح و مفاسد اعمال و احوال :
عاقل آن باشد که او با مشعله است 
او دلیل و پیشوای قافله است 
عقل باشد مرد را بال و پری 
گر نباشد عقل ، عقل رهبری 
بی ز مفتاح خرد این فرع باب 
از هوی باشد نه از روی صواب 
2- عقل ایمانی و عرشی ؛ که این عقل نیز از تجلیات همان عقل
جهان ممکنی را تصور کنید دقیقاً‌ شبیه به همین جهان خودمان، با این تفاوت: یک هفته پیش سپاه پاسداران در یک عملیات تروریستی مهم‌ترین ژنرال ارتش آمریکا را ترور می‌کند و مسئولیتش را برعهده می‌گیرد. رهبر ایران در حساب توییتر خودش پرچم ایران را پست می‌کند. ترامپ اعلام می‌کند که از ایران انتقام سختی خواهند گرفت. از این طرف، رهبر ایران اعلام می‌کند که در صورت حمله‌ی آمریکا به ایران، ۵۲ نقطه از اسرائیل را هدف قرار می‌دهیم. پیکر ژنرال ترورشده به آ
بسم الله الرحمن الرحیم 
نبوت یک حیثیت خبریابی است از آن جهت که انسان کامل وحی را و نبأ را دریافت می‌کند
او را «نبی» می‌گویند و از آن جهت که وحیِ دریافت شده را به مردم ابلاغ می‌کند او
را «رسول» می‌گویند و از آن جهت که اَمٰامِ مردم است، در پیش روی مردم است، مردم به
او ائتمام و اقتداء دارند او را «امام» می‌گویند و از آن جهت که کارهای خدا را در
زمین انجام می‌دهد او را «خلیفة الله» می‌گویند و مانند آن و همهٴ اینها هم جعلی
است یعنی خدای سبحان
آیا ازدواج از راه دور کار درستی است؟
اگرچه  در انتخاب خانواده ای که در آن به دنیا آمده ایم نقشی نداریم اما در انتخاب و شکل دهی به خانواده ای که در آینده خود آن را بنا می کنیم نقش اساسی داریم.
ازدواج یکی از مهم ترین و سرنوشت ساز ترین انتخاب و تصمیم زندگی ماست.این تصمیم ممکن است در زمانی گرفته شود که اطلاعات و شناخت کافی نسبت به آن نداریم.
در این شرایط ممکن است خوش شانس بوده و از راهنمایی ها و مشورت خانواده و افراد دارای شناخت و تجربه کمک بگیریم.
ح

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه آموزشی گرافیک شهرستان سلماس